حجتالاسلام دکتر رامین گلمکانی، استادیار و عضو هیئت علمی گروه فلسفه اسلامی دانشگاه علوم اسلامی رضوی:
از آنجایی که قرآن کتاب هدایت جهانی برای همه انسانها در همه زمانها و مکانهاست، بر آنیم در سلسله یادداشتهایی به تفسیر و تدبر در آیات این کتاب آسمانی بپردازیم و با نگاهی جدید مفاهیم بلند آن را مرور کنیم.
در چهار جلسه با هم تفسیر سوره حمد را مرور کردیم و در بخش پنجم به تفسیر «بسم الله الرحمن الرحیم» میپردازیم. این توضیحات را در ادامه میخوانید.
۱. رحمن یعنی رحمت فراگیر و مطلقی که همه موجودات را شامل میشود و نسبت به مؤمن و کافر مشترک است. این رحمت فراگیر همان فیض وجود و نور فراگیر وجود است که علاوه بر وجود کافر، به او یاری هم میرساند؛ چنان که فرمود: «قُلْ مَن کَانَ فِی الضَّلَالَهِ فَلْیَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمَٰنُ مَدًّا حَتَّیٰ إِذَا رَأَوْا مَا یُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذَابَ وَإِمَّا السَّاعَهَ» [مریم ۱۹/ ۷۵] (ﺍی ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ(ص) ﺑﻪ ﻣﺮﺩم ﺑﮕﻮ: ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻤﺮﺍهی ﺑﻪ ﺳﺮ میﺑﺮﻧﺪ، ﺧﺪﺍی ﺭﺣﻤﺎﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﻤﺮﺍهیﺷﺎﻥ ﻳﺎﺭی ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺑﭙﻮﻳﻨﺪ، ﺗﺎ وقتی ﻛﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩﺍﻧﺪ ﺑﻨﮕﺮﻧﺪ ﻭ ﺁﻥ ﻳﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﻧﻴﺎﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺑﺮﭘﺎیی ﻗﻴﺎﻣﺖ).
۲. رحیم صفت مشبهه است و بر ثبات و بقا دلالت دارد یعنی خداوند مبدأیی است که رحمت ثابت و راسخ دارد و خاص مؤمنین است نه فراگیر.
۳. متعلق جار و مجرور در «بسم»
در ادبیات عرب میگویند «ظرف» و «جارّ و مجرور» چون معنای کاملی ندارند نیاز به متعلقی دارند که با آن معنای کامل پیدا میکنند بنابراین در اینجا متعلق «بسم» فعل مقدّر و فرضی است. برخی گفتهاند این فعل مقدّر متناسب با آن کاری است که برایش بسمالله میگویند مثلاً اگر فردی میخواهد گوسفندی را ذبح کند، هنگامی که بسمالله میگوید، متعلق آن فعل «ذَبَحتُ» است یعنی به نام خداوند رحمان و رحیم ذبح میکنم.
در روایتی از امام رضا(ع) آمده که بسمالله یعنی نشانه و علامتی از نشانههای خداوند بر خود میزنم که همان عبودیت است. «... مَعْنَی قَوْلِ اَلْقَائِلِ بِسْمِ اَللهِ أَیْ أَسِمُ عَلَی نَفْسِی بِسِمَهٍ مِنْ سِمَاتِ اَللهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هِیَ اَلْعُبُودِیَّهُ...» [عیون أخبار الرضا(ع)، ج ۱، ص ۲۶۰]
بنابراین گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای هر کاری، به آن کار رنگ الهی میدهد و هر چه روح گوینده «بسمالله» از نظر معنوی قویتر باشد تأثیر «بسمالله» گفتنش در کاری که انجام میدهد بیشتر و تأثیرگذارتر است.
۴. نام خداوند کلید هر در بسته و هر مخزنی است و در روایت است که «بسم الله الرحمن الرحیم» به اسم اعظم الهی از سیاهی چشم به سفیدی آن نزدیکتر است، «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ أَقْرَبُ إِلَی اِسْمِ اَللهِ اَلْأَعْظَمِ مِنْ سَوَادِ اَلْعَیْنِ إِلَی بَیَاضِهَا» [تحف العقول، ج۱، ص۴۸۷]
اسم اعظم گشاینده هر کاری است، پس گوینده «بسمالله» مثل دارنده اسم اعظم است و خداوند اسم اعظم خود را فقط در اختیار بهترین اولیای خود قرار میدهد و کسی که توفیق گفتن «بسمالله» را در آغاز کارش پیدا کند مثل این است که خداوند اسم اعظم را به او الهام کرده است.
۵. آیه «بسم الله الرحمن الرحیم» در ابتدای ۱۱۳ سوره از ۱۱۴ سوره قرآن آمده است. سوره نمل دو «بسمالله» دارد؛ یکی در آغاز و یکی در ابتدای نامه حضرت سلیمان(ع) به بلقیس، ملکه سبا. سوره «برائت یا توبه»، «بسمالله» ندارد. پس بسم الله الرحمن الرحیم ۱۱۴ بار نازل شده است، بنابراین معلوم میشود هر بار نزول آن در قرآن به معنای جدیدی است و معنای آن متناسب با محتوای همان سورهای بوده که در اول آن سوره قرار گرفته است.
بنابراین اگر حق تعالی در این سوره به ما میآموزد که حمد و عبادت او را با نام خودش آغاز کنیم، به معنای این است که حتی ارزشمندترین کارها اگر با نام او آغاز نشود، اگر چه آن کار بسیار باارزش است و حسن فعلی دارد اما چون بدون نام او آغاز شده و حسن فاعلی ندارد، ابتر و بینتیجه است و موجب رشد و کمال انسانی و قرب به خداوند نمیشود.
۶. نام خداوند منشأ برکات وجودی است، هر کسی که به حقیقت اسم خداوند دست یابد، با تلفظ آن همان کاری را میکند که خداوند با «کُنِ» وجودی میکند و اشیا را ایجاد میکند بنابراین اهل الله میگویند «بسم الله الرحمن الرحیم» از سوی عبد به منزله «کُنِ» وجودی از مولای او است یعنی همان طور که خداوند هر چیزی را اراده کند با فرمان «کُن» ایجاد میکند، چنان که فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ» [یس ۳۶/ ۸۲] (وقتی ﺍﻳﺠﺎﺩ ﭼﻴﺰی ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ، ﻛﺎﺭﺵ ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ میﮔﻮﻳﺪ: ﺑﺎﺵ. ﭘﺲ ﺁﻥ ﻣﻮﺟﻮﺩ میﺷﻮﺩ).
بنده مخلص خداوند با «بسم الله الرحمن الرحیم» و اجازه او قدرت تصرف در اشیا را پیدا میکند چنان که نوح(ع) با نام خداوند کشتی معروف خود را به حرکت درمیآورد، چنان که فرمود: «بِسْمِ اللهِ مَجْرَاهَا وَ مُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ» [هود ۱۱/ ۴۱] (ﺭﻭﺍﻥ ﺷﺪﻥ ﻭ ﻟﻨﮕﺮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺶ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﻧﺎم ﺧﺪﺍﺳﺖ؛ ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ).
آثار و برکاتی که در برخی روایتها و دعاها مثل دعای سمات برای اسمای الهی ذکر شده مثل گسترده شدن زمین و برافراشته شدن کوهها، نتیجه لفظ اسمای الهی نیست، بلکه منظور از اسامی خداوند، ذات خداوند با تعیّن خاص است که با آن تعیّن این امور آفریده میشوند.
در برخی روایتها نیز احصا و شمارش نامهای خداوند عامل ورود به بهشت معرفی شده است، چنان که فرمود: «إنّ لله تبارک و تعالی تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ اِسْماً مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ اَلْجَنَّهَ» [توحید صدوق، ج ۱، ص ۱۹۵] منظور از احصا و شمارش اسمای الهی متخلق شدن به حقیقت این اسما است، نه فقط شمارش لفظ آنها.
نظر شما